انشان (یا انزان) نام یک ایالت ایلامی مهم در غرب استان فارس و نیز نام پایتخت آن است. نام سرزمین انشان نخسین بار در متون اکدی و سومری اواخر هزاره ی سوم پ.م. گواهی شده است. فرمانروایان ایلامی هزاره ی دوم پ.م. سنتاً به خود لقب «شاه انزان و شوش» را می دادند؛ انزان برگردان ایلامی متداول نام انشان است. تا اواسط هزاره ی یکم پ.م. انشان به منزلگاه پارسهای هخامنشی مبدل شده بود.
در طی سال های اخیر، نویسندگان مختلف، کشور و شهر انشان را به بخش های متفاوتی از جنوب ایران نسبت داده بودند. در 1970 م. پیشنهاد شد که کاوشگاه باستان شناختی پهناور «ملیان»، واقع در دشت بیضا در غرب فارس (حدود 36 کیلومتری شمال غربی شیراز متعلق به شهر گم شده ی انشان است. چند سال بعد، مشخص گردید قطعه آجرهایی که دارای نبشته های ایلامیاند و در 72-1971 در همین کاوشگاه گردآوری شدند، حاوی بخشی از یک وقفنامهاند که آن را یک شاه ایلامی اواخر هزارهی دوم پ.م. برای معبدی که گفته شده در انشان واقع است، اهدا کرده است. علاوه بر این، در 1972 و پس از آن، چندین متن اقتصادی – اداری در ملیان استخراج شدند که در آنها نام انشان، ظاهراً به عنوان محلی که این متنها در آنجا نوشته شدهاند، گواهی شده است. این یافتهها، نظریه ی مطابقت ملیان را با شهر باستانی انشان تأیید می کنند.
کهن ترین دودمان پادشاهی ایلامی را که نوشته ای از آنان در دست داریم،PELI نامی در 2500 پ.م. در محلی به نام AWAN بنیان نهاد. اما کهن ترین اشاره ی موجود تاریخی به انشان ایلامی در متنی ازMANISHTUSU، پسر و دومین جانشین سارگن اکدی (فرمانروایی 2279-2334 پ.م.) آمده است. منیشتوسو در متن خود از انقیاد مجدد انشان پس آنکه فرمانروای محلی آن علیه امپراتوری بنیان گذاری شده از سوی سارگون شورش کرد، سخن می گوید. از این نکته می توان استنتاج کرد که انشان واقع در جنوب ایران در زمره ی فتوح سارگون بوده است.
فرمانروای بعدی اکد، نَرَم – سین (29-2255 پ.م.) پیمان اتحادی با هیته KHITA نهمین پادشاه اوان بست. دودمان اوان پس از آن با سقوط جانشین هیته، یعنی کوتیل – اینشوشینک در حدود 2220 پ.م. به پایان رسید. نزدیک به همین دوران، گودهآ GUDEA، فرمانروای لَگَش در میان رودان مدعی فتح شهر انشان در ایلام بود. جای شگفتی است که از اوان در منابع متعلق به پس از این دوران تنها یک بار یاد شده، در حالی که از انشان مکرراً یاد گردیده است، و لذا محتمل است که کشور انشان تا اندازهای جزو قلمرو اوان بوده است.
اندکی پس از سقوط اوان و تسخیر شهر انشان به دست گودهآ، دودمان ایلامی جدیدی در ناحیه ی سیمشکی SIMASHKI، که در منطقه ی کنونی اصفهان واقع بود، پدیدار شد. ظاهراً در این دوران سومریان تا اندازهای کنترل سیاسی شهر ایلامی شوش در خوزستان کنونی و نیز انشان واقع در فارس را در دست داشتند. شولگی (2048-2095 پ.م.) فرمانروای سومین دودمان اور UR، یکی از دختران اش را به ازدواج با ISHASHA یا فرماندار انشان درآورد. شولگی همچنین ادعا کرده است که انشان را ویران ساخته است. ظاهراً صلح موقت زمانی برقرار شد که شو – سین، پسر و جانشین شولگی، به مانند پدرش، دختری را به ازدواج با فرماندار انشان درآورد. پس از آن، در حدود 2131 پ.م.، هنگامی که ایبی – سین IBBI-SIN سلطنت اور را به میراث برد، پادشاه سیمشکی سرزمین اوان و انشان را در ایلام تصرف کرد. تا 2017 پ.م. ایبی – سین بسیاری از این مناطق را به دوباره به چنگ آورد؛ اما موفقیت او پایشی گذرا داشت، چرا که ایلامیان در طی چند سال بعد دست به لشکرکشیهای موفقی علیه اور زدند. واپسین پادشاه اور، ایبی – سین، پس از شکستاش، همراه با پیکره ی ماه – خدای سومری، NANNA، به انشان برده شد. چند دهه بعد، گیمیل – ایلیشو GIMIL-ILISHU، دومین پادشاه ایسین، NANNA خدای اور را از انشان بازآورد. بازهم دیرتر، در حدود 1928 پ.م.، گونگونومGUNGUNUM، پنجمین پادشاه لارسا، به کسب پیروزیهای نظامی در انشان به خود می بالید.
منابع موجود گویای آنند که انشان در طی واپسین نیمه ی هزارهی سوم پ.م. یک مرکز سیاسی مهم ایلامی بوده است. کاوشهای باستانشناختی انجام شده در ملیان مؤید این ارزیابیاند. بررسی سطحی آثار سفالی به دست آمده از این جایگاه نمودار آن است که دست کم یک- سوم این ماندگاه باستانی (30 تا 50 هکتار) از اواخر هزارهی چهارم پ.م. تا واپسین سالهای هزارهی سوم پ.م. مسکون بوده است. پراکندگی سفالینههای یاد شده گویای آنند که اسکان عمده در ملیان (حدود 130 هکتار) در طی واپسین سدههای هزارهی سوم پ.م. رخ داده و تا نخستین سدههای هزارهی دوم پ.م. ادامه یافته است. این بازه ی زمانی برابر با دورانی است که به انشان توجه ویژهای در متون میخی شده است.
واپسین یادکرد انشان برای بیش از 1300 سال در یک منبع میانرودانی، در متنی از گونگونوم (حدود 1928 پ.م.)، که در بالا به آن اشاره شد، آمده است. ظاهراً وجود سستی و تزلزل داخلی، تسلطی را که دولتهای پیاپی میانرودانی گاهگاهی بر امور جنوب ایران برقرار کرده بودند، تضعیف نموده بود. از همین رو، سرانجام دودمان جدید شاهان ایلامی قادر گردید فرمانروایی محلی را بار دیگر در کشور خود برقرار سازد. بنیانگذار این دودمان جدید، اپارت EPART، نخستین رهبر ایلامی بود که خود را «شاه انزان و شوش» خواند (حدود 1890 پ.م.). اشارات مربوط به انشان در طی سدههای باقی مانده ی هزاره ی سوم پ.م. تنها در سنگ نبشته ها و متون دودمانهای پیاپی ایلامی این دوران گواهی شدهاند.
این جانشین اپارت در ایلام، شیلهَهَ (حدود 1870-1940 پ.م.) بود که افزون بر «شاه»، لقب سوکل مخ SUKKAL-MAH یا نائب السلطنه ی بزرگ را، که لقبی سومری بود، به خود داد. در طی این دوران لقب سوکل یا نائب السلطنه ی ایلام و سیمشکی و سوکل شوش به طور مشترک نیز استفاده شدهاند. پسران سوکل مخِ حاکم معمولاً متصدی مقام دو سوکل یاد شده بودند، اگرچه سنگ نبشتههای نشان می دهند که سوکل مخ در مواردی هر سه لقب را نیز در اختیار داشته است. با وجود این، از سراسر دوران کمابیش 300 ساله ی فرمانروایی دودمان اپارتی، هیچ گزارشی دربارهی سوکل انشان موجود نیست. این بدان معناست که انشان در آن زمان جزو ناحیه ای بوده که تماماً در حوزهی حاکمیت سوکل مخ قرار داشته، هرچند پیشنهاد شده است که سوکل مخ و سوکل شوش هر دو در شهر شوش مقیم بودهاند. در واقع اجرا شدن فرمانهای شاه ایلام در ناحیه ی سیاسی شوش نیازمند و مستلزم تصویب شدن آن از جانب سوکل شوش بود. با این حال، پایتخت بودن شوش موجهتر به نظر میرسد. از انشان در متون ایلامی مربوط به تمام دوران دودمان اپارتی چندان یادی نشده است، مگر این که در زیر لقب رسمی سوکلمخ بدان اشاره شده باشد. زوال و انحطاط سیاسی پایتخت کهنتر (انشان) شاید بدین سان به طور ضمنی و تلویحی مورد اشاره قرار گرفته باشد. ظاهراً این نظریه را نشانه های به دست آمده از بررسی های باستان شناختی انجام یافته در ملیان تأیید می کنند. با ناپدید شدن توالی سفالینه های دوران معروف به کفتری ملیان در طی اوایل هزارهی دوم پ.م.، توزیع سفالینه های دوران متعاقب معروف به قلعه در این جایگاه نسبت به دوران کفتری به شدت کاهش می یابد. این نکته گویای آن است که شهر انشان در ملیان در طی یک – سوم نخست هزارهی دوم پ.م. سخت کم جمعیت شده است.
در حالی که به نظر نمی رسد شهر شوش در طی دوران استیلای دودمانهای ایلامی اوان و سیمشکی مرکز سیاسی عمدهای بوده باشد، کاوشهای باستان شناختی نشان می دهند که شوش یقیناً با برآمدن اپارت و جانشینان وی در ایلام به چنین موقعیتی دست یافته است. شماری از سنگ نبشتههای یافته شده در شوش گواه انجام یافتن فعالیتهای بی وقفهی ساختمانی به دست سوکل مخهای مختلف و سوکلهای متعدد شوش در این منطقه هستند. کاوشهای گستردهی رومن گیرشمن در «روستای شاهانه» در شوش نشان داده است که بسیاری از این محله های بزرگ شهر باستانی (شوش) نخست در اوایل هزارهی دوم پ.م. بنا شدهاند. این نشانه، امکان منتقل شدن مرکز اصلی سیاسی ایلام را از جایگاه سنتی اش در انشان، در طی دوران مرتبط با توسعه ی شوش، بدین شهر، تأیید می کند.
در حدود 1595 پ.م. مهاجمان کاسی و متحدان آن از شمال، پادشاهی بابل را در جنوب میانرودان تصرف کردند. اما متون میخی همچنان تا ربع پایانی سدهی 16 پ.م. از فرمانروایان ایلامی یاد می کنند. دانسته نیست که آیا دولتهای شاهان ایلامی در جنوب غرب ایران تابع و مطیع کاسیها بودند یا این که کاسیها سرانجام به حیات خاندان اپارت پایان دادند. قضیه هر چه باشد، از حدود 1520 پ.م. به بعد، به مدت 200 سال، هیچ گزارش و گواهی ثبت شده ی دیگری از ایلام در دست نیست. در طی نیمه ی پایانی سده ی 14 پ.م. یک دودمان ایلامی ظاهراً مستقل به ناگاه در صحنهی تاریخ پدیدار می شود. اَتَت- کیتّش (فر. 1300-1310 پ.م.) نخستین فرمانروای شناخته شدهی این دودمان جدید است که لقب کهن «شاه انزان و شوش» را اتخاذ کرد.
اتت- کیتش و جانشین بلافصل او، هومبن- نومنه (1275-1300 پ.م.) نه وقفنامهی بنیانگذاری یا بازسازی بنایی در شوش یافته شده است، و نه سنگ نبشته یا متن شناخته شدهی دیگری از نیاکان دودمانی شاه نخستین. اما سنگ نبشتههایی از اونتش- نپیریشه (1240-1275 پ.م.)، پسر و جانشین هومبن – نومنه، در شوش و نیز در مرکز دینی دور- اونتش (اینک چغازنبیل) واقع در 30 کیلومتری جنوب شرقی شوش یافته شده است. نبود هرگونه سنگ نبشته ی مهم از پدر اونتش- نپیریشه در شوش یا دیگر جاهای خوزستان، ر. لاپات را به اظهار این عقیده واداشته است که پایتخت هومبن- نومنه احتمالاً در ایالت انشان واقع بوده است. این واقعیت که از هومبن- نومنه تنها در کاوشگاه لیان واقع در شبه جزیرهی بوشیر در جنوب فارس آجرنبشتههایی بازیافته شده است، می تواند مؤید این احتمال باشد.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی می توانیم زندگی کنیم که زندگی را خوب نشناسیم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر هنوز قوانین بازی رو یاد نگرفتی بهتره خودت محترمانه از بازی انصراف بدی قبل از اینکه دیگران شکستت رو جشن بگیرن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اس
ما آمده ایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم
نه به هر قیمتی زندگی کنیم
دکتر شریعتی انسان ها را به چهار گروه زیر دسته بندی کرده است
دسته اول ؛ آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم نیستند
عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
دسته دوم ؛ آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصیتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهشان یکی است.
دسته سوم ؛ آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند
آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
دسته چهارم ؛ آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هستند
شگفتانگیزترین آدمها در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم. باز میشناسیم. میفهمیم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان میآید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
***
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است ( دکتر علی شریعتی)
نخستین مذاهب انواع بت پرستیهای مصنوعی و طبیعی بودهاند که بتهای مصنوعی با سیمای بشری به مثابه آخرین و تکامل یافته ترین مذهب بت پرستی بودهاست. در عین حال مذاهب توحیدی هم از بطن بت پرستیها سر بر آورده.
تاریخ ایران آکنده از اختلاط و اتفاق میان عقاید و آرا و دین و دولت است. اردشیر اول، سرسلسله ساسانیان، میخواست یک جامعه ملی ـ دینی در ایران بنا کند، لذا در هر ایالت یک رئیس روحانی را پذیرفت. سختگیری و خشونت این رهبران دینی و کشتار مسیحیان به شورش مردم در ارمنستان و پیدایش آیینهای مانوی و مزدکی در برابر یکهتازی دین حاکم انجامید. این رویه در آیندهای نه چندان دور پایان کار شاهنشاهی ساسانی و استقرار اسلام را در ایران رقم زد.
مردمی که در فلات ایران زندگی میکنند...دو بار توانستند کیش جهانی پدید آورند. یکبار در مورد مهر پرستی و بار دیگر در مورد مانیگری.
آیین مانی، آیینی عرفانی است که در برابر بیداد حکومت دینی نخستین بار در ایران پدید آمد. آیین مزدک نیز واکنشی اجتماعی در برابر فشارهای دین حاکم بود که هرگونه تغییر و تحول در مراتب طبقاتی را غیرممکن میساخت و جامعه بستهای را به وجود آورده بود.
برخی از آیینها در دوران پیش از اسلام در ایران رواج یافتهاند، مانند دین زرتشت، مزدک، مانی و مسیحیت پیش از اسلام.
مسلمانان باور داشتند که آموزههای اصیل زرتشت به مرور زمان دستخوش تحریف شد و توحید زرتشت به شرک تبدیل گشت، دستورات آن از خرافات و اباطیل پر شد و در مسیر سود طبقات حاکم جامعه قرار گرفت.هر چند گروهی از پژوهشگران این را بهانهای برای تاخت و تاز به ایران زمین میدانند
پس از تشکیل دولت صفویان همواره تشیع آیین رسمی ایران بودهاست و در حال حاضر از جمعیت ایران، ۸۹٪ شیعه، ۹٪ سنی و ۲٪ مسیحی، زرتشتی، یهودی، بهائی و پیروان سایر ادیان هستند. در اصل ۱۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی دین رسمی است و سایر مذاهب اسلامی که در قانون اساسی به آنها تصریح شده شامل مذاهب اربعه اهل سنت(حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی) و شیعیان زیدی (چهار امامی) نیز قانونی و دارای احترام کامل میباشند. همچنین در اصل ۱۳ قانون اساسی، ایرانیان مسیحی، یهودی و زرتشتی به عنوان اقلیت دینی پذیرفته شدهاند و میتوانند در حدود قانون بر اساس دین خود عمل نمایند.